درس شیرین ریاضی

درس شیرین ریاضی

وبلاگ شخصی مجید یاری
درس شیرین ریاضی

درس شیرین ریاضی

وبلاگ شخصی مجید یاری

توسل به پیامبر و اهل بیت علیهم السلام

آیا خواستن رزق و روزی و طلب فرزند و.... از پیامبر و یا امام جایز است؟ اگر نیست پس چرا خیلی از شیعیان این شرک را همچنان دارند انجام می‌دهند و مستقیماً از خداوند سبحان که گفت: " لا تدعوا معی اله آخر " نخواهیم؟

(این سئوال یکی از مخاطبان سایت شمساست.)

در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید : 
 
پرسش شما مربوط به موضوع توسل به معصومین(ع) است که از دیدگاه شیعه امری کاملا معقول و مشروع و بر گرفته از قران کریم و سنت است . 
 
توسل به اولیای الهی(ع) نه تنها شرک محسوب نمی شود بلکه عین توحید است . 
 
برای آگاهی بیشتر در مورد توسل و دلیل صحت و جواز آن به آیه ذیل که از جمله آیات معروف مربوط به جواز توسل است و تفسیر و توضیح آن توجه نمایید : 
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (سوره‌ی مبارکه‌ی مائده آیه‌ نورانی  35)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید پرهیزگارى پیشه کنید و وسیله‏اى براى تقرب به خدا انتخاب نمائید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار شوید.
تفسیر:
حقیقت توسل‏
در این آیه روى سخن به افراد با ایمان است و به آن‌ها سه دستور براى رستگار شدن داده شده:


نخست مى‏گوید: 

اى کسانى که ایمان آورده‏اید: تقوا و پرهیزگارى پیشه کنید.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ

سپس دستور مى‏دهد که وسیله‏اى براى تقرب به خدا انتخاب نمائید.

" وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ " و سرانجام دستور به جهاد در راه خدا مى‏دهد. 

" وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ " و نتیجه همه آنها این است که در مسیر رستگارى قرار گیرید.
" لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ "


موضوع مهمى که در این آیه باید مورد بحث قرار گیرد دستورى است که درباره‌ی انتخاب وسیله در این آیه به افراد با ایمان داده شده است.
وسیله در اصل به معنى تقرب جستن و یا چیزى که باعث تقرب به دیگرى از روى علاقه و رغبت مى‏شود ، مى‏باشد.
بنا بر این ، وسیله در آیه فوق معنى بسیار وسیعى دارد و هر کار و هر چیزى که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار مى‏شود را شامل مى‏گردد که مهم‌ترین آنها ایمان به خدا و پیامبر اکرم ص و جهاد و عبادات همچون نماز و زکات و روزه و زیارت خانه خدا و همچنین صله رحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاق‌هاى پنهانى و آشکار و همچنین هر کار نیک و خیر مى‏باشد. 

همان‌طور که على (ع) در نهج البلاغه فرموده است:

بهترین چیزى که به وسیله آن مى‏توان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر او و جهاد در راه خدا است که قله‌ی کوهسار اسلام است، و همچنین جمله اخلاص (لا اله الا اللَّه) که همان فطرت توحید است، و بر پا داشتن نماز که آئین اسلام است، و زکاة که فریضه‌ی واجب است، و روزه ماه رمضان که سپرى است در برابر گناه و کیفرهاى الهى، و حج و عمره که فقر و پریشانى را دور مى‏کند و گناهان را مى‏شوید، و صله رحم که ثروت را زیاد و عمر را طولانى مى‏کند، انفاق‌هاى پنهانى که جبران گناهان مى‏نماید و انفاق آشکار که مرگ‌هاى ناگوار و بد را دور مى‏سازد و کارهاى نیک که انسان را از سقوط نجات مى‏دهد و نیز شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به پروردگار مى‏گردد، در مفهوم وسیع توسل داخل است ، و همچنین پیروى از پیامبر و امام و گام نهادن در جاى گام آنها زیرا همه این‌ها موجب نزدیکى به ساحت قدس پروردگار مى‏باشد حتى سوگند دادن خدا به مقام پیامبران و امامان و صالحان که نشانه علاقه به آنها و اهمیت دادن به مقام و مکتب آنان مى‏باشد جزء این مفهوم وسیع است.
و آن‌ها که آیه فوق را به بعضى از این مفاهیم اختصاص داده‏اند در حقیقت هیچ‌گونه دلیلى بر این تخصیص ندارند ، زیرا همانطور که گفتیم وسیله در مفهوم لغویش به معنى هر چیزى است که باعث تقرب مى‏گردد.
لازم به تذکر است که هرگز منظور این نیست چیزى را از شخص پیامبر یا امام (مستقل از خدا) تقاضا کنند، بلکه منظور این است با اعمال صالح یا پیروى از پیامبر و امام، یا شفاعت آنان و یا سوگند دادن خداوند به مقام و مکتب آن‌ها (که خود یک نوع احترام و اهتمام به موقعیت آنها و یک نوع عبادت است) از خداوند چیزى را بخواهند این معنى نه بوى شرک مى‏دهد و نه بر خلاف آیات دیگر قرآن است و نه از عموم آیه فوق بیرون مى‏باشد.

قرآن و توسل‏

از آیات دیگر قرآن نیز به خوبى استفاده میشود که وسیله قرار دادن مقام انسان صالحى در پیشگاه خدا و طلب چیزى از خداوند به خاطر او، به هیچ وجه ممنوع نیست و منافات با توحید ندارد، در آیه 64 سوره نساء مى‏خوانیم:

" وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً "
اگر آنها هنگامى که به خویشتن ستم کردند (و مرتکب گناهى شدند) به سراغ تو مى‏آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش مى‏کردند و تو نیز براى آنها طلب عفو مى‏کردى، خدا را توبه‏پذیر و رحیم مى‏یافتند.
و نیز در آیه 97 سوره یوسف مى‏خوانیم: "برادران یوسف از پدر تقاضا کردند که در پیشگاه خداوند براى آنها استغفار کند و یعقوب نیز این تقاضا را پذیرفت."
در آیه 114 سوره توبه نیز موضوع استغفار ابراهیم در مورد پدرش آمده که تاثیر دعاى پیامبران را در باره دیگران تایید مى‏کند و همچنین در آیات متعدد دیگر قرآن این موضوع منعکس است.

روایات اسلامى و توسل‏


از روایات متعددى که از طرق شیعه و اهل تسنن در دست داریم، نیز به خوبى استفاده مى‏شود که توسل به آن معنى که در بالا گفتیم هیچ‌ گونه اشکالى ندارد ، بلکه کار خوبى محسوب مى‏شود. این روایات بسیار فراوان است و در کتب زیادى نقل شده و ما به عنوان نمونه به چند قسمت از آن‌ها که در کتب معروف اهل تسنن مى‏باشد اشاره مى‏کنیم:
  •  در کتاب وفاء الوفاء تالیف دانشمند معروف سنى سمهودى چنین مى‏خوانیم که: مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پیشگاه خداوند از پیامبر (ص) و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم بعد از رحلتش، هم در عالم برزخ، و هم در روز رستاخیز، سپس روایت معروف توسل آدم را به پیامبر اسلام (ص) از عمر بن خطاب نقل کرده که: " آدم روى اطلاعى که از آفرینش پیامبر اسلام در آینده داشت به پیشگاه خداوند چنین عرض کرد: یا رب اسئلک بحق محمد لما غفرت لى ، خداوندا به حق محمد ص از تو تقاضا مى‏کنم که مرا ببخشى. "
  • سپس حدیث دیگرى از جماعتى از راویان حدیث از جمله نسایى و ترمذى دانشمندان معروف اهل تسنن به عنوان شاهد براى جواز توسل به پیامبر در حال حیات نقل مى‏کند که خلاصه‏اش این است: مرد نابینایى تقاضاى دعا از پیامبر براى شفاى بیماریش کرد، پیغمبر به او دستور داد که چنین دعا کند:" اللهم انى اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبى الرحمة یا محمد انى توجهت بک الى ربى فى حاجتى لتقضى لى اللهم شفعه فى " خداوندا من از تو به خاطر پیامبرت پیامبر رحمت تقاضا مى‏کنم و به تو روى مى‏آورم اى محمد! بوسیله تو به سوى پروردگارم براى انجام حاجتم متوجه مى‏شوم خداوندا او را شفیع من ساز.
  • سپس در مورد جواز توسل به پیامبر (ص) بعد از وفات چنین نقل مى‏کند:   " مرد حاجتمندى در زمان عثمان کنار قبر پیامبر (ص) آمد و نماز خواند و چنین دعا کرد:" اللهم انى اسئلک و اتوجه الیک بنبینا محمد(ص) نبى الرحمة، یا محمد انى اتوجه بک الى ربک ان تقضى حاجتى. "
  • خداوندا من از تو تقاضا مى‏کنم و بوسیله پیامبر ما محمد (ص) پیغمبر رحمت به سوى تو متوجه مى‏شوم ، اى محمد من بوسیله تو متوجه پروردگار تو مى‏شوم تا مشکلم حل شود. بعدا اضافه مى‏کند چیزى نگذشت که مشکل او حل شد. 
  •  نویسنده کتاب التوصل الى حقیقة التوسل که در موضوع توسل بسیار سختگیر است 26 حدیث از کتب و منابع مختلف نقل کرده که جواز این موضوع در لابه‌لاى آن‌ها منعکس است، اگر چه نامبرده سعى دارد که در اسناد این احادیث خدشه وارد کند، ولى واضح است که روایات هنگامى که فراوان باشند و به حد تواتر برسند جایى براى خدشه در سند حدیث باقى نمى‏ماند و روایاتى که در زمینه توسل در منابع اسلامى وارد شده است ما فوق حد تواتر است و از جمله روایاتى که نقل مى‏کند این است که:
  • ابن حجر مکى در کتاب صواعق از امام شافعى پیشواى معروف اهل تسنن نقل مى‏کند که به اهل بیت پیامبر توسل مى‏جست و چنین مى‏گفت:
  • " خاندان پیامبر وسیله منتند. آنها در پیشگاه او سبب تقرب من مى‏باشند. امیدوارم به سبب آنها فرداى قیامت نامه عمل من به دست راست‏ من سپرده شود."
  • و نیز از بیهقى نقل مى‏کند که در زمان خلافت خلیفه دوم سالى قحطى شد بلال به همراهى عده‏اى از صحابه بر سر قبر پیامبر آمد و چنین گفت:  " یا رسول اللَّه استسق لامتک ... فانهم قد هلکوا ... یعنی اى رسول خدا؛ از خدایت براى امتت باران بخواه ... که ممکن است هلاک شوند.
  • حتى از ابن حجر در کتاب الخیرات الحسان نقل مى‏کند که امام شافعى در ایامى که در بغداد بود به زیارت ابو حنیفه مى‏رفت و در حاجاتش به او متوسل مى‏شد! و نیز در صحیح دارمى از ابى الجوزاء نقل مى‏کند که سالى در مدینه قحطى شدیدى واقع شد، بعضى شکایت به عایشه بردند، او سفارش کرد که بر فراز قبر پیامبر روزنه‏اى در سقف ایجاد کنند تا به برکت قبر پیامبر از طرف خدا باران نازل شود، چنین کردند و باران فراوانى آمد!.
  • در تفسیر آلوسى قسمت‌هاى زیادى از احادیث فوق را نقل کرده و پس از تجزیه و تحلیل طولانى و حتى سختگیرى در باره احادیث فوق در پایان ناگزیر به اعتراف شده و چنین مى‏گوید:" بعد از تمام این گفتگوها من مانعى در توسل به پیشگاه خداوند به مقام پیامبر (ص) نمى‏بینم چه در حال حیات پیامبر و چه پس از رحلت او، و بعد از بحث نسبتاً مشروحى در این زمینه، اضافه مى‏کند توسل جستن به مقام غیر پیامبر در پیشگاه خدا نیز مانعى ندارد به شرط این‌که او حقیقتاً در پیشگاه خدا مقامى داشته باشد. و اما در منابع شیعه موضوع به قدرى روشن است که نیاز به نقل حدیث ندارد.

چند یادآورى لازم‏

در اینجا لازم است به چند نکته اشاره کنیم:
 همانطور که گفتیم منظور از توسل این نیست که کسى حاجت را از پیامبر یا امامان بخواهد بلکه منظور این است که به مقام او در پیشگاه خدا متوسل شود، و این در حقیقت توجه به خدا است، زیرا احترام پیامبر نیز به خاطر این است که فرستاده او بوده و در راه او گام بر داشته و ما تعجب مى‏کنیم از کسانى که این گونه توسل را یک نوع شرک مى‏پندارند در حالى که شرک این است که براى خدا شریکى در صفات و اعمال او قائل شوند و این گونه توسل به هیچوجه شباهتى با شرک ندارد.
 بعضى اصرار دارند که میان حیات و وفات پیامبر و امامان فرق بگذارند، در حالى که گذشته از روایات فوق که بسیارى از آنها مربوط به بعد از وفات است، از نظر یک مسلمان، پیامبران و صلحاء بعد از مرگ حیات برزخى دارند، حیاتى وسیع‌تر از عالم دنیا همان‌طور که قرآن در باره شهداء به آن تصریح کرده است و مى‏گوید:    " آن‌ها را مردگان فرض نکنید آنها زندگانند."
 بعضى نیز اصرار دارند که میان تقاضاى دعاء از پیامبر، و بیان سوگند دادن خدا به مقام او، فرق بگذارند، تقاضاى دعا را مجاز و غیر آن را ممنوع بشمارند در حالى که هیچ‌گونه فرق منطقى میان این دو دیده نمى‏شود.
 بعضى از نویسندگان و دانشمندان اهل تسنن مخصوصاً وهابی‌ها با لجاجت خاصى کوشش دارند تمام احادیثى که در زمینه توسل وارد شده است تضعیف کنند و یا با اشکالات واهى و بى اساس آنها را به دست فراموشى بسپارند، آن‌ها در این زمینه چنان بحث مى‏کنند که هر ناظر بى‏طرفى احساس مى‏کند که قبلاً عقیده‏اى براى خود انتخاب کرده، سپس مى‏خواهند عقیده خود را به روایات اسلامى تحمیل کنند، و هر چه مخالف آن بود به نوعى از سر راه خود کنار بزنند، در حالى که یک محقق هرگز نمى‏تواند چنین بحثهاى غیر منطقى و تعصب آمیزى را بپذیرد.
 همانطور که گفتیم روایات توسل به حد تواتر رسیده یعنى به قدرى زیاد است که ما را از بررسى اسناد آن بى‏نیاز مى‏سازد، علاوه بر این در میان آنها روایت صحیح نیز فراوان است با این حال جایى براى خرده‏گیرى در پاره‏اى از اسناد آنها باقى نمى‏ماند.
 از آنچه گفتیم روشن مى‏شود که روایاتى که در ذیل این آیه وارد شده و مى‏گوید: پیغمبر به مردم مى‏فرمود:  " از خداوند براى من وسیله بخواهید. " و یا آنچه در کافى از على(ع) نقل شده که وسیله بالاترین مقامى است که در بهشت قرار دارد، با آنچه در تفسیر آیه گفتیم هیچ‌گونه منافاتى ندارد زیرا همانطور که مکرر اشاره کردیم وسیله هرگونه تقرب به پروردگار را شامل مى‏شود و تقرب پیامبر به خدا و بالاترین درجه‏اى که در بهشت وجود دارد یکى از مصداق‌هاى آن است.

زیارت حضرت اباعبدالله با پای پیاده

زیارت امام حسین علیه‌السلام با پای پیاده


من أتاه ماشیاً کتب الله له به کل خطوة حسنة و محی عنه سیئة و رفع له درجة


شخصی از حضرت ابی عبد الله علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند: 


ای علی ! قبر حسین علیه السلام را زیارت کن و ترک مکن.


عرض کردم : ثواب کسی که آن حضرت را زیارت کند چیست؟


حضرت فرمودند:

کسی که پیاده زیارت کند خداوند به هر قدمی که بر می‌دارد یک حسنه


برایش نوشته و یک گناه از او محو می‌فرماید و یک درجه مرتبه‌اش را بالا می‌برد و


وقتی به زیارت رفت حق تعالی دو فرشته را موکل او می‌فرماید که آنچه خیر از


دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد می‌باشد را ننویسند و وقتی


برگشت با او وداع کرده و به وی می‌گویند: ای ولی خدا گناهانت آمرزیده شد و تو


از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش می‌باشی و خداوند


هرگز چشمانت را به آتش جهنم بینا نمی‌کند و آتش نیز تو را ابدا نخواهد دید و تو


را طعمه خود نخواهد نمود .

منبع: سایت تبیان

نام امام حسین(ع)

هنگام شنیدن نام امام حسین (ع) چه باید گفت؟


    حسن بن ابى فاخته مى‌گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم:  "هنگام شنیدن نام امام حسین (علیه السلام) چه جمله‌اى به زبان آوریم؟ "


امام پاسخ دادند:

قُلْ صَلَّى الله عَلَیْکَ یا أباعبدالله ! تکرِّرها ثلاثاً

هرگاه نام امام حسین را شنیدى بگو درود خدا برتو اى حسین و این کلام را سه مرتبه تکرار کن.

 

کربلا...

سلام دوستان

توی پوست خودم نمی‌گنجم...

به خواست خدا قراره بریم کربلا...

به همین منظور و برای انجام یه زیارت با صفا و با معرفت ، قصد دارم درباره‌ی آداب زیارت حضرت اباعبدالله علیه‌السلام ، کمی اطلاعات کسب کنم.

آن‌چه در ادامه‌ی مطلب خواهید خواند به همین منظور جمع‌آوری شده است.

ادامه مطلب ...

ترول!!!!!!!!

سلام

    توی یه مهمونی یکی از حضّار داشت یه چیزی تعریف می‌کرد. توی صحبتاش از " ترول " استفاده کرد و برای توضیح اون مطلب ، از اون ترولـه! کمک گرفت. 

    راستش رو بخواین هنگ کرده بودم! نمی‌دونستم یارو درباره‌ی چی داره حرف می‌زنه!!  وقتی کمی صحبتاش ادامه پیدا کرد ، متوجه شدم که انگار ترول همون داستان مصوّر خودمونه! (شایدم یه چیزی مثّ اون)

    ***

     دل دل می‌کردم که کی مهمونی تموم می‌شه و می‌رسیم خونه تا از خجالتِ فضولیم در بیام!! بالاخره مهمونی تموم شد و رسیدیم خونه. تا در خونه رو باز کردم - قبل از انجام هر کار دیگه‌ای - کامپیوترم رو روشن کردم. مشغول وبگردی شدم. 


     آن‌ چه در ادامه می‌بینید ، ماحصل همین کنجکاوی شبانه است.

ادامه مطلب ...