درس شیرین ریاضی

درس شیرین ریاضی

وبلاگ شخصی مجید یاری
درس شیرین ریاضی

درس شیرین ریاضی

وبلاگ شخصی مجید یاری

بهار عاشقان


مهدی جان ، مولای منتظر


بهار هر کسی تحویل سال است

بهار عاشقان دیــــــــدار یار است


اللهم عجّل لولیک الفرج

و الأمان و العافیة و النصر

و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته

و المستشهدین بین یهدیه

وامنن علینا برضاه.



هر چه خدا بخواهد ... (2)

سلام

یکی از بچه‌ها بعد از مشاهده پست هر چه خدا بخواهد همان است ، این تصویر رو برام فرستاد.


بازم باید بگم هر چه خدا بخواهد همان است!!


قربون خدا برم!!



هر چه خدا بخواهد همان است...

دوستان سلام

خیلی وقته که فرصت ندارم در خدمتتون باشم.

تمام نمونه سئوالات تلمبار شده. امیدوارم هر چه زودتر بتونم همشون رو تقدیم کنم.


به این تصویر توجه کنید.



قربون خدا

زود زود خدمت می‌رسم.


محرم امسال ...

 

بر روی جلـــــد دفتر شعرم نوشتم‌ام 

نابرده رنج گنج به من داده‌ای حسین 

 

خیلی من نامردم!! 
چرا؟! خُب خیلی واضحه!! 
آخه خیلی منو دوست داره امام حسین. خیلی برام زحمت کشیده. راه و مسیر به خدا رسیدن رو خیلی برام نزدیک کرده. یه میونبر اساسیه. 
به خودم می‌گم آخه بی‌معرفت ، خدا باید چند تا امام حسین رو به قربانگاه بفرسته تا آدم شی؟! دردونه‌ی خودش رو به همراه خونواده‌ش با اون وضع فجیع به مسلخ می‌فرسته که چی؟! مگه به غیر از اینه که من به خودم بیام. به خودم بیام که کم‌تر گناه کنم. کم‌تر گول شیطون رو بخورم و در مسیر رضایتش باقی بمونم.
محرم  با همه‌ی شکوه و عظمتش از راه رسید. دوباره با خودم قرار می‌ذارم که ... 
اما انگار مشکم سوراخه!! 
چیزی از عاشورا نمی‌گذره و دوباره همون آش و همون کاسه... 
شما که دلاتون پاکه از خدا بخواهید روسفیدی دنیا و آخرت رو نصیبمون کنه. 
دوباره بیرق عزا در انتظار خانه‌هاست
در انتظار خانه ها دوباره بیرق عزاست
دوباره عطر و بوی بی قراری است
که در نسیم کوچه‌هاست
و در میان کوچه‌ها و خانه‌های مه گرفته خانه‌ای‌ است
که شعبه‌ای زعرش کبریاست
و سالها و سالهاست در این سئوال بی جواب مانده‌ایم
خانه‌ی دوست کجاست
رواق منظر نگاهم آشیانه‌ی شماست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه‌ی شماست
بیا به هیأت خصوصی دلم که روضه خوان آن خداست
دوباره بیرق و علم کتیبه های محتشم
دوباره شور و عشق و اشک دوباره ماجرای مشک
دوباره پرسشی که سالهاست با دل آشناست
خانه‌ی دوست کجاست  
 
سلام بر محرم... 
 
" شعری که براتون نوشتم ؛ سال گذشته توسط حاج محمود کریمی در امامزاده علی‌اکبر چیذر خونده شده. " 

عید سعید غدیر

  

 

 

از میان همه‌ی برکه‌های عالم ، تنها برکه‌ی صحرای جحفه  ، این لیاقت را پیدا کرد که حساس‌ترین و درخشنده‌ترین صفحات تاریخ در کنارش رقم بخورد.

می‌دانید چرا؟! . . .

آری جویبار ملایم ، اما پر گسترش اسلام که از جبل‌النورِ غارِ حرا سرچشمه گرفته بود ، سرانجام به این غدیر منتهی گردید. از آن جا شروع شد و در این جا به حد کمال رسید. ماه تابنده‌ی اسلام که از کوه نور طلوع کرده بود ، در صحرای جحفه و در کنار همین غدیر ، بَدری تمام گشت و پیامبر عالی‌مقام اسلام (ص) پس از آن که علی (ع) را به مقام خلافت و جانشینی خود انتخاب نمود ، منشور کامل شدن دین را صادر کرد و از زبان خدای متعال ، چنین فرمود:

" ... الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ..."

آری ! دین بدون نام علی (ع) ناقص بود و نبوت بدون ولایت ، ناتمام. بناست که دین ،‌ کامل و نبوت ، تمام گردد. سال دهم هجری بود و پیامبر (ص) از آخرین سفر حجش ، یعنی حجةالوداع باز می‌گشت. جبریل ، امین وحی ، بر پیامبر (ص) نازل شد و دستور خداوند را ابلاغ نمود.حدود 120 هزار نفر از مردم در خدمت رسول‌الله بودند و همگی به چشم خویش دیدند که محمد (ص) دست علی (ع) را بالا برد و گفت:

هرکـه من مولای اویم

این علی مولای اوست

 

خورشید چراغکی ز رخسار علیست / مه نقطه کــوچکی ز پرگار علیست  

هـــــرکس که فرستد به محمد صلوات / همسایه‌ی دیوار به دیوار علیست   

عید غدیر مبارک